
) اهميت جريانهاي نقدي درشناسایی رویدادهای مالی واحدهای اقتصادی
جريان هاي نقدي در يك واحد تجاري از اساسيترين رويدادهايي است كه اندازهگيري حسابداري بر اساس آنها انجام ميشود و به نظر ميآيد كه بستانكاران و سرمايهگذاران نيز بر مبناي جريا هاي نقدي تصميم ميگيرند. وجوه نقد چون نشاندهنده قدرت خريد عمومي است، در مبادلات اقتصادي به راحتي ميتواند به سازمانها و يا اشخاص مختلف جهت رفع نيازهاي خاص خودشان و در تحصيل كالا و خدمات كمك كند. بيشتر اندازهگيري هاي حسابداري بر اساس جريان هاي نقدي گذشته، حال و يا مورد انتظار آتي انجام ميگيرد، درآمدها معمولاً برحسب خالص وجوه نقد مورد انتظار حاصل از فروش كالاها يا خدمات و هزينه ها نيز برحسب وجوه نقد پرداختي و يا وجوه نقد مورد انتظار پرداختني براي كالاها و خدمات مورد استفاده اندازهگيري ميشود (ناصری، ۱۳۸۸).
اندازهگيري تئوريك دارائي ها، بدهي ها و سود به ميزان زيادي بر اساس جريان هاي نقدي واقعي مورد انتظار صورت ميپذيرد. ارزش فعلي يك دارايي عموماً معادل دريافت هاي خالص مورد انتظار تنزيل شده كه از آن دارايي ايجاد ميگردد تعريف شده است. همچنين اندازهگيري بدهي ها براساس مبالغ تنزيل شده پرداختيهاي مورد انتظار آتي ميباشد. يكي از تعاريف ارائه شده سود عبارتست از «مازاد خالص سود سهام نقدي مورد انتظار تنزيل شده كه در پايان دوره اندازهگيري ميشود نسبت به همان انتظارات در ابتداي دوره بعلاوه پرداخت هاي سود سهام واقعي.
دو ايراد اصلي به روش تحليلي فوق وارد است :
۱) در اختيار نبودن بعضي از نسبتهاي متوسط صنعت .
۲) روش مطرح شده بر متوسط صنعت متكي است و هميشه متوسط صنعت ملاك مناسبي براي همه شركت ها نيست و بايد ملاحظات ديگري هم مد نظر باشد.
ديتمار و همكاران[1](2003) استدلال نمودند كه اثر محدوديتهاي مالي بر رويه تامين مالي شركت ها، ميتواند به وسيله تمايل شركت ها براي ذخيره قسمت عمدهاي از جريانهاي نقدي نمايان شوند. در نتيجه، شركتهاي با محدوديت مالي بايد از حساسيت جريان نقدي وجه نقد بالايي برخوردار بوده و نگهداري وجوه نقد شركتهاي بدون محدوديت مالي نبايد به طور سيستماتيكي وابسته به ميزان و تغييرات در جريانهاي نقدي آنها باشد. استدلال الميدا وديگران مبتني بر انگيزه احتياطي از نگهداري وجوه نقد است. بدين صورت كه شركتهاي با محدوديت مالي به منظور بهرهبرداري از فرصتهاي سرمايهگذاري سودآور آتي و جلوگيري از عدم بهرهبرداري از چنين فرصتهاي سرمايهگذاري غير منتظرهاي، قسمت زيادي از جريان نقدي را انباشته ميكنند. آنها نشان دادند كه شركتهاي با محدوديت مالي از حساسيت جريان نقدي- وجه نقد بالاتري نسبت به شركتهاي بدون محدوديت مالي برخوردار هستند، نشان دادند كه شركت هاي با محدوديت مالي و نيازهاي پوششي بالا (شركتهايي كه داراي جريانهاي نقدي پايين و فرصتهاي رشد بالاتري هستند) تمايلي قوي براي انباشت وجوه نقدي حاصل از جريان نقدي مازاد داشته و ميزان بدهي خودشان را عمدتاً تغيير نميدهند. در مقابل، شركتهاي با محدوديت مالي و نيازهاي پوششي پايين مشابه با شركتهاي بدون محدوديت مالي عمل نموده و عمدتاً اقدام به كاهش بدهيها نموده (به دليل حفظ ظرفيت استقراضي) و تنها مبالغ پاييني از جريان نقدي مازاد را به حسابهاي وجوه نقدي منتقل ميكنند (ديتمار و همكاران، 2003).
[1] Dittmar, A., J. Mahrt-Smith, and H. Servaes
