
طبقه بندی محافظه کاری حسابداری
تحقیقات باسو (1997) و فولتهام و اولسون (1995) دو رویکرد برای تعریف و سنجش محافظه کاری حسابداری معرفی کردهاند؛ محافظه کاری سود و زیانی[2] و محافظه کاری ترازنامه ای[3]. این دو رویکرد به دو شیوه کاری مهم در تحقیقات حسابداری در زمینه محافظه کاری مبدل شدهاند که در ذیل مورد بحث قرار می گیرند(Wendt, 2010, 22).
2-1-3-1. محافظه کاری سود و زیانی
باسو این گونه شفاف سازی میکند که محافظه کاری اخبار بد را زودتر از اخبار خوب منعکس میکند، که به طور ضمنی نشانگر اختلافات سیستماتیک زمانی پایداری سود است. او اذعان دارد که سود، اخبار بد را زودتر و کاملتر از اخبار خوب منعکس میکند. بدلیل اختیارات مدیریتی و یا بدلیل استانداردهای حسابداری، هزینهها و زیان فوراً در صورت سود و زیان قابل شناسایی است. در حالی که برای شناسایی درآمد و سود، نیاز به بررسی بیشتر میباشد. در نتیجه نیازمندیهای بررسی نامتقارن خالص داراییها و درآمدهای حسابداری، دائماً دست کم گرفته می شوند(Wendt, 2010, 22).
محافظه کاری حسابداری از طریق اقلام تعهدی درآمدها محقق می گردد
(Pae, 2007, 681). زمانی که مدیر انتظار یک خبر بد را در آینده میکشد، محافظه کاری فوراً زیان احتمالی را برآورد کرده و شروع به اصلاح اقلام تعهدی مینماید. از طرف دیگر مدیریت زمانی که بررسیهای قوی در مورد چشم اندازهای مثبت وجود دارد، فقط تغییرات تعهدی مثبت را اعمال میکند. به دلیل این عدم تقارن تعهدات انباشته خالص در طول زمان منفی خواهد بود
(Wendt, 2010, 22).
2-1-3-2. محافظه کاری ترازنامهای
فولتهام و اولسون (1995) رویکرد متفاوتی را برگزیده و محافظه کاری را بدین صورت تعریف میکنند: «ارزیابی کمتر از واقع دائمی رقم ارزش دفتری، با توجه به ارزش بازار شرکت». برخلاف روش باسو که به توزیع سودها، تغییرات تعهدی و جریانهای نقدی تمرکز دارد، فولتهام و اولسون، ارزش دفتری را با ارزش بازار مرتبط میسازند. این روش تعیین حضور محافظه کاری حسابداری، به محافظه کاری ترازنامهای معروف است(Wendt, 2010, 23).
خارج قسمت ارزش بازار به ارزش دفتری نسبت بازار به دفتر (P/B) بیانگر میزان محافظه کاری حسابداری است. (P/B) بزرگتر از یک نشاندهنده وجود محافظه کاری است و هر چه این عدد بیشتر باشد میزان محافظه کاری حسابداری بیشتر است. شیوه دیگری که اغلب برای تخمین ارتباط ارزش دفتری با ارزش بازار مورد استفاده قرار میگیرد، مدل رگرسیون اولسون است. این مدل رابطه بین ارزش بازار خالص داراییها و ارزش حسابداری خالص داراییها (ارزش دفتری+ سود حسابداری) را میسنجد.
معتبر بودن تئوری بازار کرا (EMH)[4] اساس مشروعیت نسبت MTB یا همان (P/B) است، ارزش بازار، تقریب درستی از ارزش فعلی جریان نقدی آینده یا همان ارزش شرکت است. به هنگام رخداد بینظمی در بازار سرمایه قیمت سهام دیگر بیانگر تقریب دقیق ارزش منصفانه شرکت نیست. به عنوان مثال، بحران مالی جهانی 2008 آشفتگی زیادی در بورس سهام ایجاد کرد و به افت عظیم شاخصهای بورس منجر شد(Wendt, 2010, 23).
[1]– Classification
[2]– Earnings conservatism
[3]– Balance sheet conservatism
[4] – Efficient Market Hypothesis
